بازیکن همیشه نیمکت‌نشین

همان که زانوهای فنری دارد و به همه‌چیز می‌خندد و پس کله‌اش به اندازه‌ی یک سکه برف نشسته، همیشه سر بازی حواسش پرت است.
در همه‌جای دنیا، وقتی به یک بازیکن نیمکت‌نشین بعد از مدت‌ها نیمکت‌نشینی اجازه‌ی بازی داده می‌شود، حتی اگر در دقیقه‌ی هشتاد هم وارد زمین شود، تمام تلاشش را می‌کند تا در آن ده دقیقه خودش را به همه ثابت کند و توانایی‌هایش را به رخ همگان بکشد. اما این قاعده در مورد بازیکن همیشه نیمکت‌نشین ما صدق نمی‌کند و باز هم استثنا است. وقتی تاجیک را توی بازی راه نمی‌دهند، بیش‌تر حواسش جمع است. در این مواقع، بیرون زمین می‌نشیند و با دقت به بازی نگاه می‌کند و هرگاه توپی به اوت می‌رود، با سرعت خودش را به توپ می‌رساند و معمولا با ضربات خوبی توپ را به سمت زمین شوت می‌کند؛ آن‌قدر خوب که گاهی تعجب می‌کنم آیا واقعا این خود تاجیک بود که به این خوبی توپ را سانتر کرد؟
اما همین که به این بازیکن نیمکت‌نشین بازی می‌رسد و وارد زمین می‌شود، دیگر بازی برایش اهمیتی ندارد. به ابرها خیره می‌شود و گل می‌خورد. پرستوها را که توی آسمان جیغ می‌کشند و این طرف و آن طرف می‌روند، با کله‌اش دنیا می‌کند و گل می‌خورد. رد مورچه‌ها را روی زمین با چشم دنبال می‌کند و گل می‌خورد، و آن‌قدر گل و فحش و پس گردنی می‌خورد تا تعویض شود.
تاجیم همیشه با هیچ تعویض می‌شود. او از بازی خارج می‌شود و به جای او هیچ‌کس وارد زمین نمی‌شود. یعنی ترجیح می‌دهند با یک بازیکن کمتر به بازی ادامه دهند و تاجیک هم بدون این که اعتراضی داشته باشد، به نظر مربی احترام می‌گذارد و با یک لبخند تاجیکی، دوباره نیمکت‌نشین می‌شود.
*تاجیک، حمید حاجی میرزایی، نشر چکه

برای خرید این کتاب می‌توانید به ایمیل havijebanafsh@gmail.com ایمیل بزنید یا به تلگرام Havijebanafsh مسج بدهید. هزینه‌ی پست کتاب به عهده‌ی خودتان است.