در چند پست قبل نوشته بودم که پیشنهاد نوشتن گزارش به من دادهاند و از آن جا که من دلم برای نوشتن مطبوعاتی تنگ است، با این که وقت آزادی ندارم، قبول کردهام. (امیدوارم به گه خوردن نیفتم و دیگران را از این پیشنهاد همکاری پشیمان نکنم. آمین!)
قرار است گزارش بنویسم. گزارش مربوط به مسائل اجتماعی دختران نوجوان. خیلی از مسائل در ذهن خودم است که فکر نمیکنم به آنها بشود پرداخت. از این جهت که مطبوعات کودک و نوجوان ما هرچقدر هم که روشنفکر باشد گنجایش پرداخت به یک دسته از موضوعات را ندارد و اگر هم پرداخت شود، از دایرهی این گروه سنی خارج میشود.
حالا من میخواهم بدانم در میان خوانندگان «خندههای صورتی» چند نفر دختر زیر هجده سال، یا اصلا گروه وسیعتری را در نظر میگیریم، زیر بیست سال هستند که اینجا را میخوانند؟! دلشان میخواهد به من ایمیل بزنند؟! لطفا دلتان بخواهد. چون کمک زیادی میکنید به من.
اگر بالای بیست سال هم هستید و در اطرافتان دختران کمتر از بیست سال میشناسید، پیشنهاد بدهید به من ایمیل بزنند تا دایرهی ارتباطام با دختران این گروه سنی بیشتر شود.
از خوانندگان دختر زیر بیست این وبلاگ میخواهم هر کسی که تمایل دارد به من ایمیل بزند و به صورت تیتروار (خیلی مختصر) مشکلاتی که با آنها سر و کار دارد بنویسد. از شخصیترین مشکلات بگیر تا عمومیترین مشکلات. از این که چه چیزی بیشتر از همه اذیتتان میکند؟! چه چیزی نگرانتان کرده؟! حتی مسائل عاطفی و عشقی و جنسی را هم میتوانید برای من بنویسید و مطمئن باشید که حرفهایتان هیچکجا چاپ نخواهد شد. چون من فعلا دنبال سوژه هستم برای یافتن «مشکل» (مثلا که زندگی خیلی گل و بلبل است و ما مشکل نداریم و این که آدم بنشیند و دنبال موضوع با محتوای مشکلات دختران بنویسد خیلی کار سختی است.) مسئله این است که سعی دارم از دیدگاه دیگران به مشکلات دختران نگاه کنم. اگر از این یادداشت و فراخوان (!) نتیجهای نگیرم مجبورم خودم موضوع بسازم و به آن بپردازم. حتی اگر ده نفر یا پنج نفر هم با من همکاری کنند من کلاهم را میاندازم بالا و قر میدهم. بعدش میتوانم از شما مصاحبه بگیرم یا اگر دوست داشتید گفتوگوهایتان را به صورت دیالوگ منتشر کنم و اگر هم دوست نداشتید با یک اسم مستعار این کار را انجام بدهم.
چون زمان کمی دارم شاید روی یکی از موضوعاتی کار کنم که مدتها به آن فکر کردهام. روابط پدران و دختران با هم. روابط پدران و دختران در نود درصد (مثلا آمار گرفتهام) مشابه است و به شدت دچار کشمکش و مشکلات ریز و درشت است. اگر دلتان نخواست از مشکلات شخصیتان حرف بزنید، از رابطهتان با پدرتان برایم بنویسید. توی موضوع ایمیلتان هم بنویسید: رابطهی من و پدرم. و برای موضوع اول بنویسید: مشکلات من!
تیتر را هم همینطوری که من میگویم بخوانید: «مشکلت چیه تو؟!» یعنی الا و بلا باید حرف بزنی. اصلا راه ندارد که حرف نزنی. یعنی زور است و باید حرف بزنی!