خندههای صورتی
روزنوشتهای یک «با»ی خوشحال که دم بافتهاش را دوست دارد
چقدر دلم میخواست جای این بودم؛ با همین هیکل، با همین کلاه، در حال تماشای همین منظره...
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی