شناور

گاهی فکر می‌کنم
که یک جزیره‌ام
جزیره‌ای سوت و کور
که تنها درخت نارگیلی در آن است

گاهی فکر می‌کنم
که در حبابی حبس شده‌ام،
و بی‌هدف در فضا شناورم

هر جا که هستم
هیچ‌کس نمی‌بیندم

*مادرجون! چرا اسمم یادت رفته؟!، سالی مورفی، نشر ونوشه