خندههای صورتی
روزنوشتهای یک «با»ی خوشحال که دم بافتهاش را دوست دارد
کاش مامان اینجا بود تا مثل خرگوشها در امان بودیم.
*جادهی نااُمی، جوی کوگوا، نشر ونوشه
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی